سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دل تنها
جمعه 89 اسفند 6 :: 6:16 عصر ::  نویسنده : رضا       

دلیلی برای زندگی

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم . شغلم ‏را دوستانم را ، زندگی ام را !

به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم . به خدا گفتم : آیا می ‏توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری ؟
و جواب ‏او مرا شگفت زده کرد.
او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می ‏بینی؟
پاسخ دادم : بلی .
فرمود : ‏هنگامی که درخت بامبو و سرخس راآفریدم، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم . به آنها نور ‏و غذای کافی دادم .
دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را فرا ‏گرفت اما از بامبو خبری نبود . من از او قطع امید نکردم . در دومین سال سرخسها بیشتر ‏رشد کردند و زیبایی خیره کننده ‏ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود .‏من بامبوها را رها نکردم.
در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند . اما من ‏باز از آنها قطع امید نکردم. در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد. در ‏مقایسه با سرخس کوچک و کوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت ‏رسید. 5 سال طول کشیده بود تا ریشه ‏های بامبو به اندازه کافی قوی شوند. ریشه هایی ‏که بامبو را قوی می‏ ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می ‏کرد.
خداوند در ادامه فرمود : آیا می ‏دانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با ‏سختیها و مشکلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحکم می ‏ساختی . من در تمامی این مدت ‏تو را رها نکردم همانگونه که بامبو ها را رها نکردم . ‏
هرگز خودت را با دیگران ‏مقایسه نکن و بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل کمک می ‏کنند. ‏زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می ‏کنی و قد می ‏کشی !
‏از او پرسیدم : من ‏چقدر قد می‏ کشم . ‏در پاسخ از من پرسید : بامبو چقدر رشد می ‏کند؟
‏جواب دادم : هر ‏چقدر که بتواند.
گفت : تو نیز باید رشد کنی و قد بکشی ، هر اندازه که ‏بتوانی.




موضوع مطلب :



 
درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 90
بازدید دیروز: 113
کل بازدیدها: 336084